صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::عکس
::امام حسین
::جنس مخالف
::احادیث ناب امام رضاعلیه السلام
::کشکول
::مذهبی
::حضرت فاطمه علیها السلام
::داستان
::طنز
::غدیر
::فاطمیه
::امامت پژوهی


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: اسماعیل بامری
:: اسماعیل بامری

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 736
بازدید کل : 33995
تعداد مطالب : 241
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 4






Eng.Blogfa.com -->

 

دانشنامه عاشورا آیه قرآن


کــد بزرگ شدن تصویر

حب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل

دانلود صلواتی







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


تصویر متحرک



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، ،
:: برچسب‌ها: تصویر متحرک:عکس ,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 29 بهمن 1391




:: برچسب‌ها: عکس حرکتی,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


ازمهدی فاطمه چه خبر

«شعر امام زمان»
 
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*




:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهدا:امام زمان:شعر,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


یافاطمه



:: موضوعات مرتبط: عکس، مذهبی، حضرت فاطمه علیها السلام ، ،
:: برچسب‌ها: عکس:فاطمه الزهرا:مذهبی,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


امام حسین



:: برچسب‌ها: عکس:حرم,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


حجاب



:: موضوعات مرتبط: عکس، ،
:: برچسب‌ها: عکس:حجاب ,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


احمدمتوسلیان



:: موضوعات مرتبط: عکس، ،
:: برچسب‌ها: شهدا"احمدمتوسلیان:عکس,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 24 بهمن 1391


هفت قانون منطقی !!!

هفت قانون منطقی !!!

 

 

 

 

 

v با گذشته خود کنار بیایید تا حال شما را خراب نکند. اجازه دهید همه برای موفقیت زندگی تان سهم خواهی کنند . مهم این است که شما به جز خدا وامدار بنده او نیستید.
 
v روان خراب خود را سر دیگران آوار نکنید. این جوانمردی نیست.
 
v گذشت زمان تقریبا داروی هر دردی است. به زمان کمی فرصت دهید.همچنان که دیروز ماه پشت ابر نماند امروز نیز حقیقت از پشت غبار جهل بیرون خواهد آمد.
 
 
v بزرگی را نه به سن و سال بلکه در رفتارتان به دیگران نشان دهید.
 
v زندگی خود را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما هیچ خبر ندارید که حقیقت زندگی سایرین چگونه است؟
 
v شب بیخیال بخوابید. خدا بیدار است.
 
v لبخند بزنید. شما مسئول حل تمام مشکلات دنیا نیستید.
 
 
 
نظر یادتون نره  !!!



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، ،
:: برچسب‌ها: هفت قانون منطقی !!!,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391




نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391


مطالب طنز و خنده دار

جملات طنز و خواندنی,مطالب خنده دار

 دقت کردین وقتی میرین دکتر
مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …
حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی‌ئی…
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره
خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم
الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم
خوردم به آینه!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،
حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک
تو یخچال جا بدیم
باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ :
” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “!
ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید
چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره
گفتم که در جریان باشید
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بیست سوالی ….؟
_ تو جیب جا میشه ؟
بله
_از جیب راحت در میاد ؟
بله
_glx ؟
افرین درسته !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختره فرم دانشگاه پر کرده:
نام:پریسا ….
نام خانوادگی:جلالی ….
فرزند: سوم!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!



:: موضوعات مرتبط: کشکول، ،
:: برچسب‌ها: مطالب طنز و خنده دار,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391


♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 یکی باید پیدا شود که به مادران سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود، همان دیشب خورده میشد بعععععله...
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت حیف واقعا!!! خاک تو سرت
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دقت كردين !يه مغز گردو ميخوري، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گير ميکنه!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ!خعـــــــــــــلی
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ!
.
.
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
امتحان وسیله ست، نمره دست استاده، الکی خودتو از اینترنت نندازی بشینی درس بخونی هاااا
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
من یه خواستگار داشتم.......
بهش گفتم فعلا میخوام درس بخونم..
بیشعور رفت و دیگه نیومد
اصلن به کلمه "فعلا"توجه نکرد!!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شما یادتون نمیاد یه زمان مد شده بود همه کوبلن می‌دوختن ! حتی مردها !
خدا رو شکر گذشت اون زمان
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
يكي از فانتزيام اينه كه يه پيرمرد پودار تصادف كنه من برسونمش بيمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگيش به نام من بزنه و بميره .وقتي بچه هاش منو پيدا ميكنن كه پولا بگيرن همه چيز بندازم جلوشون بگم برداريد نامردها اوني كه با ارزش بود پدرتون بود
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دوستان عزیز بهم مشاوره بدید :
به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟ ؟؟؟ !!!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دختــره 13 سالشه استاتوس گذاشته خیلی سخته ببینی عشقت دستاش تو دستای کس دیگس
من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید پیدا کردن یه راه به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
مجری اخبار رو حذف کنن و به جاش آهنگ "همه چی آرومه" رو بزارن بهتره
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
روسری اذیتت می کنه ؟ دلت می خواد وقتی قدم می زنی باد توی موهات بپیچه ؟
وقتی کـفـتر رو کله ات ریــــــــــــــــــــــــــد می فهمی حجاب مصونیت است نه محدودیت
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی....
ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی....



:: موضوعات مرتبط: کشکول، ،
:: برچسب‌ها: ♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391


 

 آيه‌ها و نكته‌ها
حجت‌الاسلام والمسلمين محسن قرائتي

 

اشاره: توهين به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ، ماجراي تازه‌اي نيست که فقط در زمان ما اتفاق افتاده باشد. در طول تاريخ بشريت و رسول خاتم صلي الله عليه و آله و سلم  همواره دشمنان حقيقت، پس از عجز در برابر منطق محکم رسولان الهي، براي بايکوت شخصيتي اين انوار الهي در ميان مردم از حربه‌هاي مختلفي استفاده کرده و مي‌کنند؛ اما زهي خيال باطل که نور خدا با اين فوت‌هاي حق‌ستيزان، خاموش شود. متن زير نگاهي است قرآني به اين مقوله در بيان حجت‌الاسلام والمسلمين قرائتي.

 

نور خدا خاموش نمي‌شود

 

(يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُواْ نُورَ اللهِ بِأَفَوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتّمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ)‏.[1]

 

«آنان تصميم دارند كه نور خدا را با دهان‏ها (و سخنان و افتراها)ى خود خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل‌كنندة نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.»

 

n دشمن براى خاموش كردن نور خدا، از راه‏هايى مختلفى استفاده مى‏كند، از جمله:

 

ـ  تهمت ارتجاع و كهنه‌گرايى مى‏زنند.[2]

 

ـ  مى‏گويند اين سخنان خيال و پندار است.[3]

 

ـ  سخنان پيامبر را دروغ و افترا مى‏نامند.[4]

 

ـ  آيات وحى را سطحى و بى‌ارزش قلمداد مى‏كنند.[5]

 

ـ  براى خداوند رقيب‌تراشى مى‏كنند.[6]

 

ـ  مردم را از شنيدن آيات الهى باز مى‏دارند.[7]

 

ـ  به راه و مكتب مؤمنان طعنه مى‏زنند و آنان را تحقير مى‏كنند.[8]

 

ـ  دين خدا را مسخره مى‏كنند.[9]

 

ـ  سعى در تخريب مساجد و پايگاه‏هاى مكتب دارند.[10]

 

ـ  سعى در تحريف دين مى‏نمايند. [11]

 

ـ  گاهى بدعت‌گذارى در دين دارند.[12]

 

ـ  گاهى حقايق دين را كتمان مى‏كنند.[13]

 

ـ  دين خداوند را تجزيه مى‏كنند.[14]

 

ـ  حق و باطل را در هم مى‏آميزند.[15]

 

ـ  در دين خدا، غلوّ مى‏كنند.[16]

 

ـ  با مسلمانان به جنگ و ستيز بر مى‏خيزند.[17]

 

n هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوى‏تر باشد. به پيامبر اسلام جسارت‏هاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همة آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.

 

تلنگر

 

خداوند متعال فرموده: «و اگر بخواهند تو را فريب دهند، خدا براى تو کافى است؛ او همان کسى است که تو را، با يارى خود و مؤمنان، تقويت کرد...»[18] پس مؤمنان بايد به تأسي از خداوند متعال، براي دفاع از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم  يکپارچه به پاخيزند و هرکس در حد توان خود، تلاش کند تا دشمن را در رسيدن به هدف شوم خود ناکام گذارد. نويسندگان، قلم به دست گيرند؛ فيلمسازان فيلم‌هاي قوي دربارة معرفي زندگي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم  و اهل‌بيت عليهم السلام  بسازند و توده‌هاي مردم به مطالعه در زندگي اين انوار الهي و عمل به سيرة آنان بپردازند.

 



[1]. سوره صفّ/8.

 

[2]. (اساطير الاولين)؛ سوره انعام/25.

 

[3]. (اضغاث احلام)؛ سوره انبياء/ 5.

 

[4]. (ام يقولون افتراه)؛ سوره احقاف/ 8.

 

[5]. (لو نشاء لقلنا مثل هذا)؛ سوره انفال/ 31.

 

[6]. (و جعلوا لله انداداً)؛ سوره ابراهيم/ 30.

 

[7]. (لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فيه)؛ سوره فصلت/ 26.

 

[8]. (و طعنوا فى دينكم)؛ سوره توبه/ 12.

 

[9]. (اتخذوا دينكم هزواً و لعباً)؛ سوره مائده/ 57.

 

[10]. (سعى‏ فى خرابها)؛ سوره بقره/ 114.

 

[11]. (يحرفون الكلم)؛ سوره نساء/46.

 

[12]. (و رهبانية ابتدعوها)؛ سوره حديد/ 27.

 

[13]. (يكتمون ما انزلنا من البيّنات)؛ سوره بقره/ 159.

 

[14]. (افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض)؛ سوره بقره/ 85.

 

[15]. (ولا تلبسوا الحق بالباطل)؛ سوره بقره/ 42.

 

[16]. (لا تغلوا فى دينكم)؛ سوره مائده/ 77.

 

[17]. (لا يزالون يقاتلونكم حتّى يردّوكم عن دينكم)؛ سوره بقره/ 217.

 

[18]. (وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ)؛ سوره انفال/62.

 



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391


 


 

 

 

امام صادق علیه السلام و میراث عظیم علمی

مطالعهٔ سیره و تاریخ ائمه علیهم السلام و توجه به آثار فرهنگی كه از اهل بیت پیامبر علیهم السلام به ما رسیده است، نشان می دهد آن بزرگواران در تمام رشته های مورد نیاز علوم بشری تبحر داشته و داناترین اندیشمندان عصر خود بوده اند...

 

مطالعهٔ سیره و تاریخ ائمه علیهم السلام و توجه به آثار فرهنگی كه از اهل بیت پیامبر علیهم السلام به ما رسیده است، نشان می دهد آن بزرگواران در تمام رشته های مورد نیاز علوم بشری تبحر داشته و داناترین اندیشمندان عصر خود بوده اند؛ چرا كه دانش آنان متصل به علم رسول خدا صلی الله علیه و آله، و آن هم برگرفته از علوم بی پایان الهی بوده است.

امام علی علیه السلام در توصیف دانش آل محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: «هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ اَمْرِهِ وَ عَیبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْیلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ؛ (1) آنان جایگاه سر خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا و مرجع حكم او و نگهبان كتابهای آسمانی و كوه های [همیشه استوار] دین خدایند..»
حضرت صادق علیه السلام نیز عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله را كانون حكمت و رحمت الهی دانسته، می فرماید: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُبُوَّةِ وَ بَیتُ الرَّحْمَةِ وَ مَفَاتِیحُ الْحِكْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ؛ (2) ما [خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله] درخت نبوت و خانه رحمت و كلیدهای حكمت و سرچشمة دانش هستیم..»
علم و دانش اهل بیت علیهم السلام با هیچ فرد و گروهی قابل مقایسه نیست؛ زیرا علم محدود بشری هرگز نمی تواند به دانسته های عالی و معارف آسمانی پیشوایان معصوم علیهم السلام برسد.
جانشینان راستین رسول اكرم صلی الله علیه و آله همگی در عرصة علم و دانش سرآمد دانشمندان جهان و صاحبان علوم بی پایان بودند؛ چه اینكه هر كس علم را از معدن آن و سرچشمة دانش نگرفته باشد، علم محدودی دارد و مطمئناً راه به جایی نخواهد برد؛ اما اگر معارف الهی و انسانی را از باب علم و معدن حكمت الهی فرا گرفته باشد، به سرمایه ای پایان ناپذیر دست یافته است.
در این راستا، حضرت صادق علیه السلام یكی از مهم ترین اركان شیعه و بنیانگذار علوم مختلف مورد نیاز جامعة بشری می باشد. دانش پزشكی، كلام، فلسفه، تربیت، اخلاق، عرفان، حدیث، فقه، تفسیر، شیمی، تشریح، روان شناسی، حیوان شناسی، لغت، ادبیات، سیاست و حكومت، از جمله دانشهایی هستند كه پیشوای ششم به مشتاقان معارف آموخته است.
نظریات تفسیری امام صادق علیه السلام در همة كتابهای حدیثی و تفسیری بدون استثناء آمده است. «الاخلاق عند الامام الصادق علیه السلام» نوشتة محمد امین زین الدین، در بیان سخنان اخلاقی امام صادق علیه السلام؛ «فلسفة الامام الصادق» تألیف محمد جواد جزائری، در مسائل فلسفی و آراء آن امام؛ «الهیة و الاسلام» از سید هبة الدین شهرستانی، در اندیشه های نجومی و فلكی آن حضرت؛ «الامام الصادق ملهم الكیمیاء» از محمد یحیی هاشمی، در موضوع شیمی؛ «طب الامام الصادق علیه السلام» از حكیم نامدار جهان عرب، محمد خلیلی، در بیان رهنمودهای پزشكی امام ششم علیه السلام؛ «الصحیفة الصادقیه» تألیف باقر شریف قرشی، در دعاها و مناجات امام ششم علیه السلام و «الفائق فی اصحاب الصادق علیه السلام» در معرفی درس آموزان مكتب جعفری علیه السلام، نمونه هایی از دانش بی كران صادق آل محمد علیه السلام را به تشنگان كوثر زلال معارف عرضه كرده اند.
شیخ مفید دانشور نامدار شیعه در مورد عظمت علم و دانش امام صادق علیه السلام می گوید: «آن حضرت در عرصه فضل و دانش بر دیگران برتری یافته و اهل سنت، علوم و اطلاعات فراوانی از آن بزرگوار نقل كرده اند؛ آن قدر از علم و دانش وی نقل كرده اند كه با تمام شهرها منتقل شده و علم و دانش هیچ یك از اهل بیت علیهم السلام به اندازه وی مورد استفاده دیگران قرار نگرفته است.
مشتاقان علم و دانش از اطراف و اكناف برای كسب فیض و كمالات علمی به در سرای او شتافته اند و همچنین ناقلان آثار و گزارشگران علوم و اخبار به اندازة او از دیگران نقل نكرده اند و از هیچ یك از علماء اهل بیت علیهم السلام به اندازة آن حضرت احادیث نقل شده است. یكی از دلائل دانش بی كران آن حضرت، وجود چهار هزار نفر شاگرد است كه با نامها و مشخصاتشان در كتابهای رجالی ثبت شده اند..» (3)

رشته های مختلف علمی در دانشگاه جعفری
گزارشهای متعددی در دست است كه امام صادق علیه السلام شاگردان خود را بر حسب استعدادشان به تبحر در رشته های مختلف دانش هدایت می كرد. روایت زیر یكی از این گزارشها را به ما منعكس می كند و گواهی بر این مدعاست.
هشام بن سالم یكی از شاگردان ممتاز حضرت صادق علیه السلام می گوید: روزی به همراه عده ای از شیعیان امام صادق علیه السلام بودیم كه مرد دانشمندی از اهالی شام به محفل آن حضرت وارد شد. او به امام علیه السلام عرضه داشت: من شنیده ام كه تو در تمام رشته های علوم مهارت داری و هر پرسشیرا به راحتی پاسخ می دهی! آمده ام تا با تو مناظره و گفتگو كنم. امام فرمود: در چه موضوعی می خواهی مناظره كنی؟ او مناظره در علوم قرآنی را پیشنهاد كرد.
امام صادق علیه السلام به حمران فرمود: ای حمران! با این مرد در موضوعات علوم قرآنی مناظره كن! دانشمند شامی گفت: من با شخص شما می خواهم گفتگو كنم نه با حمران. امام فرمود: فرقی نمی كند، اگر در این مناظره بر حمران پیروز شوی، مثل این است كه بر من پیروز شده ای.
او با حمران مناظره آغاز كرد و آن قدر سؤال كرد تا اینكه خسته شد و حمران بدون درنگ و پشت سر هم به تمام سؤالات او پاسخ می داد. امام علیه السلام از شامی پرسید: او را چگونه یافتی؟ مرد شامی گفت: او مهارت عجیبی در این علم دارد؛ هر چه پرسیدم، با كمال توانایی و تسلط پاسخ گفت. امام به حمران فرمود: تو نیز از او بپرس و مرد شامی در اولین سؤال از پاسخ فرو ماند و ناتوانی در چهره اش پدیدار گردید.
عالم شامی سپس پیشنهاد مباحثه در ادبیات عرب را پیش كشید و امام صادق علیه السلام به شاگرد دیگرش، ابان بن تغلب اشاره كرد و او به نحو شایسته ای شامی را مغلوب كرد. او گفت: می خواهم در علم فقه بپرسم. امام صادق علیه السلام زراره را برای علم فقه برگزید و شامی از زراره بن اعین هم شكست خورد. او همچنین در مناظرة در علم كلام از مؤمن طق و در استطاعت از حمزة بن محمد طیار و در علم توحید و خداشناسی از هشام بن سالم و در موضوع مهم امامت از هشام بن حكم شكست خورد و ناتوان گردید.
امام صادق علیه السلام كه به همة این گفتگوها نظارت می كرد، از مهارت و دانش سرشار تربیت یافتگان مكتب خویش خوشحال شد و اظهار رضایت كرد. سپس توضیحاتی در كیفیت گفتگوی شاگردانش و رهنمودهایی به دانشمند شامی بیان كرد. مرد شامی كه عالمی خوش فكر و پاكدل بود، بعد از اینكه خود را با دریایی از علم و معرفت و اندیشه مقابل دید، حق را پذیرفت و از امام صادق علیه السلام در زمینة علمی استمداد طلبید و آن حضرت نیز او را به شاگردی هشام بن حكم مفتخر ساخت. (4)

قطره ای از دریا
«توحید مفضل» كه امروزه مشتاقان دانش جعفری به آن دست رسی دارند، نمونة روشن از احاطة آن حضرت به علوم گوناگون می باشد و خود قطره ای از دریاست. اساساً این اثر همانند یك معجزة علمی برای جهان تشنة علم و صنعت به حساب می آید؛ همچنان كه نهج البلاغة، صحیفة سجادیة این گونه است. توحید مفضل در كنار اطلاعات بی شماری كه از عالم طبیعت، آفرینش انسان و حیوان و سایر موجودات به خواننده گزارش می دهد، همانند قرآن كریم انسان را به سوی حقیقت رهنمون می سازد و وجود خدا را در وجود انسان و در متن زندگی او نشان می دهد.
امام صادق علیه السلام در آن صحیفة توحیدی به فلسفه و رازهای نهفته جهان هستی اشاره دارد و مشخص می كند كه به تمام اسرار آفرینش كاملاً احاطه دارد. آن حضرت همانند فیلسوفی متالّه، متكلمی زبردست، پزشكی ماهر، تحلیلگری قوی، تشریح كننده ای مو شكاف، كارشناسی برجستة در امور كشاورزی و درختكاری، حیوان شناسی عمق نگر، و آگاه ترین فرد در زمینة معدن، آب، فیزیك، شیمی، ریاضیات، هوا و فضا و نجوم از ریزه كاریها و رازهای شگفت انگیز عالم طبیعت پرده برمی دارد و در سطح فهم مخاطب سخن می گوید. (5)
و در پدیده های مختلف آسمان و زمین، وجود آفریدگار را گوشزد می كند.
توحید مفضل تفسیر این آیة قرآن است كه فرمود: «سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی اَنْفُسِهِمْ حَتَّی یتَبَینَ لَهُمْ اَنَّهس الْحَقُّ اَوَلَمْ یكْفِ بِرَبِّكَ اَنَّهُ عَلَی كُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ»؛ (6) «به زودی نشانه های روشن خود را در اطراف هستی و در وجودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان آشكار گردد كه او حق است. آیا كافی نیست كه پروردگارت بر همه چیز گواه است؟»
مهم ترین امتیاز گزارشهای علمی امام صادق علیه السلام از اسرار هستی، این است كه به همراه ارائه نكات علمی و تحقیقی، درس توحید و خداشناسی و هدایت انسان به سوی حق را مد نظر قرار می دهد و همانند كلام وحی افراد را به تدبر و تحقیق و تفكر در صنع الهی دعوت می كند. در اینجا مطلبی را در موضوع هوا از توحید مفضل می خوانیم:
«از همین هوا و مصالح نهفتة آن درس عبرت بگیر! هوا عامل حیات این بدنهاست و با تنفس و گرفتن آن از خارج باعث حیات درون جسم می گردد. صداها را از فاصله های بسیار دور می رساند و بوهای خوش را از جایی به جای دیگر حمل می كند. نمی بینی از جانبی كه باد می آید، بویی می آید؟ صدا نیز این گونه است. هوا گرم و سرما را كه به سود عالم است، می پذیرد. باد وزنده نیز از جنس هواست. باد بدنها را خنك می كند، ابرها را از جایی به جای دیگر می برد تا متراكم شود، باران دهد و بهره اش شامل همه گردد. آن گاه كه بارید، باد ابرها را می پراكند، درختها را آبستن می كند، كشتیها را در حركت می اندازد، غذاها را لطیف و خوردنی می گرداند، آب را سرد و آتش را افروخته می سازد، چیزهای تر را می خشكاند و هر چیزی را در روی زمین زنده می كند. اگر باد نبود، رویندگان پژمرده می شدند، جانوران می مردند و همه چیز تفتیده و فاسد می شد..» (7)

دانش پزشكی
پیشوای صادق شیعیان در عرصة دانش پزشكی، سخنان ارزنده ای به دوستداران علم و كمال عرضه كرده است كه امروزه بعد از گذشت قرنها و كشف رشته های مختلف علم پزشكی، صحت و برتری نظرات آن سرچشمه دانش به روشنی معلوم می شود. در اینجا به برخی از توصیه های بهداشتی و پزشكی آن حضرت می پردازیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: «فِی السِّوَاكِ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً هُوَ مِنَ السُّنَّةِ وَ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ وَ مَجْلَاةٌ لِلْبَصَرِ وَ یرْضِی الرَّبَّ وَ یذْهَبِ بِالْبَلْغَمِ وَ یزِیدُ فِی الْحِفْظِ وَ یبَیضُ الْاَسْنَانَ وَ یضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ وَ یدْهَبُ بِالْحَفْرِ وَ یشُدُّ اللَّثَةَ وَ یشَهِّی الطَّعَامَ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِكَةُ؛(8)در مسواك كردن دوازده امتیاز و فائده هست: از سنت [و شیوه رسول اكرم صلی الله علیه و آله] می باشد، دهان را پاكیزه می كند، چشم را جلاء می دهد [و روشن می كند] ، خداوند را راضی می سازد، بلغم را از میان می برد، حافظه را تقویت می كند، دندانها را سفید می گرداند، حسنات [و پاداشهای اخروی] را افزون می سازد، حفره ها [ی دندان] را پر می كند، لثه ها را محكم می گرداند، اشتها به غذا را افزون می سازد و فرشتگان آسمان به وسیله آن خوشحال می شوند..»
از دیر زمان، انسانها برای نظافت و پاكیزگی بدن همواره از انواع شوینده ها بهره گرفته اند. امام صادق علیه السلام برای شستن سر، شوینده های طبیعی را توصیه می كند و می فرماید: «غَسْلُ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِی اَمَانٌ مِنَ الصُّدَاعِ وَ بَرَاءَةٌ مِنَ الْفَقْرِ وَ طَهُورٌ لِلرَّأْسِ مِنَ الْحَزَازِ؛ (9) شستن سر با گل خطمی از سردرد جلوگیری می كند و انسان را از فقر دور می سازد و سر را از شوره پاك می كند..»

مناظره با حاذق ترین پزشك عصر
امام صادق علیه السلام در مناظره ای كه در دربار منصور دوانقی با یك پزشك معروف هندی انجام داد، سخنانی در باره دانش پزشكی و اسرار بدن انسان یادآور، شده كه طبیب هندی اظهار ناتوانی و بی اطلاعی كرد. امام در آغاز سخن، كلام معروف پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را كه مهم ترین راز بیماریهای انسان در آن مطرح شده، بیان كرد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «اِعْلَمْ اَنَّ الْمِعْدَةَ بَیتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْیةُ هِی الدَّوَاءُ؛ بدان كه معده كانون هر بیماری است و پرهیز موجب درمان است..» آن گاه امام علیه السلام از پزشك بزرگ آن عصر سؤالات فراوانی كرد و او همه را با جملة «نمی دانم» پاسخ گفت و از امام تقاضا كرد كه جواب آن همه سؤال پزشكی و رازهای شگفت انگیز بدن انسان را بیان كند. امام صادق علیه السلام نیز همه را برای وی توضیح داد. طبیب هندی كه داناتر از خود در دانش طب، كسی را سراغ نداشت، خود را در مقابل عظمت دانش امام، خیلی ضعیف و حقیر احساس كرد و تمام سخنان امام صادق علیه السلام از عمق جان پذیرفته و سپس به شهادتین اقرار نموده، به دانش سرشار امام علیه السلام اعتراف كرد. (10)

هیئت و زمین شناسی
امام جعفر صادق علیه السلام در باره علم زیست شناسی نكته های ظریفی دارد. آن حضرت در پاسخ فردی كه بر وجود خداوند متعال برهان قاطع و دلیل روشنی می خواست، از هر زمینه ای دلیل آورد، از جمله به حركت كرة زمین اشاره كرد و فرمود: «وَ تَحَرُّكُ الْاَرْضِ وَ مَنْ عَلَیهَا؛ (11) حركت زمین و آنچه كه در روی كرة زمین است [یكی از نشانه های متقن وجود خداوند است] ..»
امام در توحید مفضل در مورد حركت وضعی و انتقالی زمین سخن می گوید و به كروی بودن آن نیز اشاره دارد. آن حضرت همچنین به مفضل بن عمر فرمود: «در آفرینش زمین و در شكل و هیئت آن دقت كن! زمین برای زندگی بشر چنان آرام است كه گویی هیچ حركتی ندارد و ساكن و آرام است. مردم می توانند بر روی آن در رفع نیازهایشان بكوشند، آرام بشینند و به راحتی بخوانید. اگر زمین برای مردم لرزان و ناآرام بود، مردم قادر به ساخت بنا و انجام كارهای روزمرّه خود نبودند و اگر زمین برای آنان لرزشی داشت، زندگی در كامشان تلخ می شد و یكی از مهم ترین حكمتهای زمین لرزه ها هشدار به مردم است كه از گناه و فساد اجتناب كنند و ناتوانی خود را در مقابل آفریدگار احساس كنند..» (12)

نظرات اقتصادی
امام صادق علیه السلام در عرصه اقتصاد نیز رهنمود هایی به مردم عرضه داشته است. از منظر آن بزرگوار، فعالیتهای اقتصادی می تواند زمینه ساز كمالات و فضائل انسانی باشه و نیز اندیشه های اقتصادی با انگیزه های مقدس برای هر مسلمانی ضروری می باشد. امام در این باره فرمود: «لَا خَیرَ فِی مَنْ لَا یحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ یكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ یقْضِی بِهِ دَینَهُ وَ یصِلُ بِهِ رَحِمَهُ؛ (13) كسی كه از راه حلال و به انگیزه حفظ آبرو و اداء قرض و رسیدگی به خانواده و فامیل، به دست آوردن مال را دوست نداشته باشد، در او هیچ گونه خیری نیست..»
آن گرامی بر این باور تأكید می كرد كه فعالیتهای اقتصادی افزون بر منافع مادی و دنیایی، انسان را به سوی بهره ها و پاداش های معنوی سوق می دهد. عبدالله بن ابی یعفور می گوید: در محضر امام صادق علیه السلام بودم كه مردی از حضرت پرسید: به خدا قسم! ما به دنبال دنیا می رویم و دوست داریم آن را به دست آوریم. امام علیه السلام فرمود: تو می خواهی با دنیا طلبی و كسب درآمد چه كنی؟ او گفت: می خواهی نیازهایم را بر طرف سازم، به خانواده ام رسیدگی كنم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. امام صادق علیه السلام فرمود: «لَیسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ؛ (14) اینكه دنیاطلبی نیست، این عمل [با این انگیزه] به دنبال آخرت رفتن است..»

فقه و اجتهاد
ششمین ستارة آسمان ولایت، شاگردان ممتاز خود را به اجتهاد و تفقه در دین دعوت می كرد و به آنان می فرمود: «اِنَّمَا عَلَینَا اَنْ نُلْقِی اِلَیكُمُ الْاُصُولَ وَ عَلَیكُمْ اَنْ تُفَرِّعُوا؛ (15) همانا بر ماست كه اصول كلی احكام شرع را به شما بیان كنیم و بر شماست كه فروعات [شرعی] را [طبق آن اصول] به دست آورید..»
آن حضرت برای حل مشكلات جامعه در عصر غیبت می اندیشید و برای مردم مسلمان كه از امام خود دورند و دست رسی به حجت خدا ندارند، تقلید و پیروزی از مجتهدان و فقیهان جامع الشرائط را سفارش می كرد. در حقیقت امام صادق علیه السلام در پرورش و شكوفایی علم فقه تلاش فراوان می كرد. آن حضرت در مورد شرائط یك فقیه كامل و جایگاه او می فرمود: «مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالَنَا وَ عَرَفَ اَحْكَامَنَا فَلْیرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَاِنِّی قَدْ جَعَلْتَهُ عَلَیكُمْ حَاكِماً فَاِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ یقْبَلْهُ مِنْهُ فَاِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَینَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ؛ (16) هر كسی كه از میان شما حدیث ما را روایت و در حلال و حرام ما دقت كند و احكام ما را بشناسد، پس باید او را به عنوان حاكم و [مجتهد] بپذیرند كه من وی را بر شما حاكم قرار می دهم. هر گاه طبق نظر ما حكم كرد و [كسی] آن را از او نپذیرفت همانا كه حكم خدا را سبك شمرده و فرمان ما را رد كرده است و رد كننده ما، رد كننده بر خدا می باشد..»

علم شیمی
یكی از علومی كه از محضر پیشوای ششم نشأت گرفته و بعداً در سایر مناطق رشد و توسعه یافته، علم شیمی است. از آنجائی كه امام صادق علیه السلام هر دانشی را به اهل آن می آموخت و شایستگی و استعداد افراد را معیار تعلیم علوم قرار می داد، علم شیمی را به شاگرد شایسته و ممتاز خود، جابر بن حیان كوفی آموخت. او در این علم مهارت یافت و به پدر شیمی مرسوم گردید جابر بن حیان چنان در این عرصه درخشید و تعالیم صادق آل محمد علیه السلام را به دنیا عرضه كرد كه پیشرفت علوم و تكنولوژی جهان غرب امروزه مدیون اندیشه های اوست.
قاضی جمال الدین بن القفطی در این مورد می نویسد: «جابر بن حیان كوفی در علوم طبیعی به ویژه در صنعت شیمی، كمال مهارت را داشت. او در این زمینه، تألیفات متعددی دارد و 22 رسالة عربی از وی به یادگار مانده است. جابر علاوه بر علم شیمی، در علوم فلسفی و عرفانی و علم هیئت و ریاضیات نیز اطلاعات وسیعی داشته است..» (17)

او پدر شیمی جدید و از بنیان گذاران این علم است. در حقیقت جابر سند افتخار شرق بر جهان غرب محسوب می شود و این افتخار و برتری همواره باقی خواهد ماند. آثار وی برای همیشه برتری شرقیها را بر غربیها ثابت می كند

جرجی زیدان گفته است: «جابر بن حیان از تربیت یافتگان ممتاز مكتب امام جعفر صادق علیه السلام آنچه مایة شگفتی است، اینكه اروپائیان در شناخت و نشر اندیشه های وی بیشتر از مسلمانان و جهان عرب كوشیده اند و در موضوع جابر بن حیان كتابهای متعددی منتشر ساخته اند؛ چرا كه می گویند: او پدر شیمی جدید و از بنیان گذاران این علم است. در حقیقت جابر سند افتخار شرق بر جهان غرب محسوب می شود و این افتخار و برتری همواره باقی خواهد ماند. آثار وی برای همیشه برتری شرقیها را بر غربیها ثابت می كند..» (18)
ابن ندیم به آثار جابر بن حیان در موضوعات فلسفه، صنایع و حرفه های مختلف، كتابهای پزشكی، فلسفه، هیئت و دعا و موعظه اشاره كرده است.
امروزه تألیفات جابر بن حیان در كتابخانه های مهم دنیا نگهداری می شود. نسخه ای از كتاب «الخواص الكبیر» در موزة انگلستان و نسخه ای از كتاب «الاحجار» در كتابخانه ملی پاریس موجود است. معروف ترین كتاب وی، مجموعة كامل اسرار طبیعت است كه بار اول در سال 1490 م. به چاپ رسید و در سال 1668 به انگلیسی و در سال 1672 به فرانسه ترجمه گردید. كتاب «السموم و رفع مضارها» با تحقیق و ترجمة دكتر سیكال به زبان آلمانی چاپ شده است. (19) او همة این مهارتةا و فنون مختلف را از محضر حضرت صادق علیه السلام به دست آورده بود.
ابن فلكان در شرح حال امام صادق علیه السلام می گوید: «او یكی از پیشوایان دوازده گانه مذهب امامیه و از برجستگان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است كه به خاطر راستگویی در گفتار به لقب «صادق» موسوم گردیده است. فضل و كمال او روشن تر از آن است كه به وصف آید. یكی از رشته های دانش وی صنعت شیمی است و شاگرد ممتازش ابوموسی جابر بن حیان آموخته های خود را از آن بزرگوار با پانصد عنوان و در هزار ورق به رشتة تحریر درآورده است كه همه برگرفته از گفتارهای جعفر صادق علیه السلام می باشد..» (20)


علم حدیث
آثار به جای مانده در زمینه حدیث از امام صادق علیه السلام بیشتر از سایر معصومین علیهم السلام است.
هیچ كتاب فقهی و حدیثی و تفسیری شیعه خالی از كلام امام صادق علیه السلام نمی تواند باشد. شاید از اینكه مذهب شیعه را جعفری نامیده اند، در این باشد كه آن حضرت فرصت بیشتری برای تدوین و ارائه اندیشه های ناب اهل بیت علیهم السلام داشته است.
امام صادق علیه السلام در حوزة علم حدیث و آیات الاحكام و فقه بیشترین فرصت را یافته و توسط چهار هزار نفر از شاگردان خود تفكرات شیعی را به اقصا نقاط عالم منتشرساخته است. هر یك از شاگردان آن حضرت نیز خود خدمات بزرگ فرهنگی و علمی را در مناطق مختلف عهده دار شده و حتی رهبران برجستة اهل سنت همانند مالك بن انس، ابو حنیفه، سفیان ثوری، ابن شبرمه قاضی و فقیه نامدار كوفه، ابن ابی لیلی، عمرو بن عبید معتزلی، عمر بن مقدام نیز در عرصة حدیث وفقه از محضر آن گرامی بهره مند شده اند.
ابوحنیفه از محضر امام صادق علیه السلام بهره های فراوانی برده بود و بارها می گفت: «لَوْ لَا السَّنَتَانِ لَهَلَكَ النُّعْمَانُ؛ (21) اگر آن دو سال [كه نزد امام صادق درس خواندم] نبود، نعمان بن ثابت (ابوحنیفه) هلاك می شد..»
ابوالحجاج مزی در «تهذیب الكمال» و شمس الدین ذهبی در «سیر اعلام النبلاء» این جملة معروف ابو حنیفه را یاد آور شده اند كه «مَا رَأَیتُ اَحَداً اَفْقَهُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ (22) من كسی را فقیه تر [و داناتر] از جعفر محمد ندیدم..»

تفسیر علوم قرآنی
پیشوای ششم در وادی تفسیر كلام خداوند از هیچ كوششی دریغ نمی كرد. آن حضرت علاوه بر تبین و توضیح صحیح معانی آیات قرآن، از هر گونه لغزش و خطا نیز جلوگیری می كرد. امام صادق علیه السلام در مورد اهمیت آیات قرآن می فرمود: «اِنَّ اللَّهَ اَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیانَ كُلِّ شَیءٍ حَتَّی وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَیئَاً یحْتَاجُ الْعِبَادُ اِلَیهِ اِلَّا بَینَهُ لِلنَّاسِ؛ (23) خداوند متعال در قرآن همه چیز را بیان كرده است تا آنجا كه به خدا قسم! هیچ چیزی را كه بندگان به آن نیاز دارند، فرو گذاری نكرده و [تمام احكام] آن را برای مردم بیان كرده است..»
امام ششم خود همواره قرآن تلاوت می كرد، به آداب و قواعد تلاوت اهمیت می داد و آن را به دیگران می آموخت. به حفظ كردن، آموزش دادن و عمل به آیات الهی نیز توصیه می كرد. پایبند بودن به احكام و دستورات قرآن را به شدت تأكید می كرد و می فرمود: «وَ احْذَرْ اَنْ تَقَعَ مِنْ اَقَامَتِكَ حُرُوفَهُ فِی اِضَاعَةِ حُدُودِهِ؛ (24) بپرهیز از اینكه در راه اقامة حروف [و دقت درعبارات] قرآن حدود و احكام آن را ضایع كنی!»
از پیشوای صادق شیعیان در علم تفسیر و سایر علوم قرآنی آن قدر حدیث و روایت به یادگار مانده است كه هیچ تفسیر و حدیث شیعی را نمی توان از آن خالی دید.


1)- نهج البلاغة، خطبة دوم.
2)- بصائر الدرجات، ص 77.
3)-ارشاد مفید، ص 525.
4)- رجال كشی، ص 275.
5)- توحید مفضل، ص 29.
6)- فصلت / 53.
7)- توحید المفضل، ص 141؛ بحارالانوار، ج 3، ص 119؛ ترجمة توحید مفضل، ص 130.
8)- الكافی، ج 6، ص 496.
9)-وسائل الشیعة، ج 2، ص 61.
10)- بحارالانوار، ج 10، ص 205؛ علل الشرائع، ج 1، ص 98.
11)- الاحتجاج، ج 2، ص 338.
12)- توحید مفضل، ص 131 و 132.
13)- الكافی، ج 5، ص 72.
14)- وسائل الشعیة، ج 17، ص 34.
15)- همان، ج 27، ص 61؛ اعلام الهدایة، ج 8، ص 240.
16)-تهذیب الاحكام، ج 6، ص 218.
17)- تاریخ الحكماء القفطی، ص 221 و 662.
18)- معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 328، به نقل از مجلة الهلال.
19)- شاگردان مكتب ائمه علیهم السلام، ج 1، ص 295.
20)- روضات الجنات، ج 2، ص 218.
21)- المراجعات، ص 15.
22)- تهذیب الكمال، ج 5، ص 79؛ سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 257.
23)- تفسیر قمی، ج 2، ص 451.
24)- مصباح الشریعة، ص 28.



:: برچسب‌ها: حیات علمی امام صادق,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 8 بهمن 1391


چرا مردم علی علیه‌السلام را رها كردند؟


 

امام علی علیه السلام

چرا مردم علی علیه‌السلام را رها كردند؟

 

صرف دانستن غصب ولایت از طرف خلفاء نمی‌تواند مردم را از خلفاء دور كند؛ زیرا خیلی وقتها انسان می‌داند كه تكلیف و راه و روش رسیدن به معبود چیست، اما در عین حال به تكلیفش عمل نمی‌كند یا اینكه می‌داند شایستگی فلان سمت و مقام را ندارد و لیاقت و شایستگی از آن دیگری است، ولی با ده‌ها حیله و تزویر و... حق او را غصب می‌كند.

 

 


 

 



 سؤال: با توجه به اینكه مردم می دانستند پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله امام علی علیه السلام را برای جانشینی خود انتخاب كرده، چرا حضرت علی علیه السلام را رها كردند و یار و یاور دیگر خلفاء شدند؟

پاسخ
1. وجود هوای نفس
صرف دانستن غصب ولایت از طرف خلفاء نمی تواند مردم را از خلفاء دور كند؛ زیرا خیلی وقتها انسان می داند كه تكلیف و راه و روش رسیدن به معبود چیست، اما در عین حال به تكلیفش عمل نمی كند یا اینكه می داند شایستگی فلان سمت و مقام را ندارد و لیاقت و شایستگی از آن دیگری است، ولی با ده ها حیله و تزویر و... حق او را غصب می كند؛ چنان كه خود خلفاء می دانستند كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر حضرت علی علیه السلام را برای جانشینی خود معرفی كرده است و تبریكات عمر را در قالب واژه «بخّ بخّ لك یا علی... »
1) ضبط كرده اند یا اینكه عمر در بارة بیعت با ابابكر می گوید: «بیعت با ابابكر كاری بی رویه و اتفاقی و بدون تدبیر بود... پس هر كس این اشتباه را بكند، او را بكشید!»(2) ولی با این حال منصب و مقام خلافت را از او گرفتند.
بنابراین، به همان دلیلی كه خلفاء حق علی علیه السلام را غصب كردند، با آنكه می دانستند خلافت حق علی علیه السلام است، بعضی از مردم هم با اینكه می دانستند خلفاء غاصب حق علی علیه السلام می باشند، در زیر بیرق غاصبان رفتند.
ابو حامد محمد بن محمد غزالی از علماء بزرگ اهل سنت می نویسد: «همه اجماع و اتفاق بر متن حدیث دارند كه در خطبة روز غدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس من مولا و آقای او هستم، بعد از من علی مولی و آقای اوست. عمر فوری مبادرت به تظاهر كرد و تبریكات لازمه را در ضمن بخّ بخّ لك یا علی تقدیم كرد. پس نفس اماره بر آنان غلبه كرد و حب ریاست و جاه طلبی عواطف و مزایای انسانیت را از آنها سلب كرد و در سقیفه به خلیفه تراشی پرداختند و جام شراب هوای نفسانی را نوشیدند و به قهقرا برگشتند، قرآن را پشت سر انداختند و احكام و سنت پیامبر را ملعبة خود كردند. »
بعد اشاره می كند به جریان مخالفت كردن عمر از آوردن قلم و كاغذ برای پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه نشان می دهد آنهایی كه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله با فرمایش آن حضرت مخالفت كردند، كار تازه ای نكردند.
در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله هم مخالفتها كرده بودند، مثل: مخالفت از حضور در لشكر اسامه و... سپس غزالی می نویسد: «دین را به دنیا فروختند و چه زشت معامله ای كردند... . »
(3)

اما موضوع خونهایی كه در سابق ریخته شده، خونی نبوده كه به واسطة كینة شخصی ریخته شده باشد، اختلاف عقیده و مسلك بود؛ ما برای حق می جنگیدیم و شما برای باطل... . اگر اعتراض دارید و خونبهایی می خواهید، بروید از حق بگیرید كه چرا باطل را در هم شكست و نابود ساخت. اما موضوع اینكه من به گذشته كاری نداشته باشم و عطف به ما سبق نكنم، در اختیار من نیست. وظیفه ای است كه خدا به عهده من گذاشته. اما موضوع قاتلین عثمان، اگر من وظیفه خود می دانستم كه آنها را قصاص كنم، خودم همان دیروز قصاص می كردم... .
آنها هم حركت كردند و رفتند و تصمیم خود را بر مخالفت و دشمنی، یك طرفی و علنی كردند

2. عدالت خواهی علی علیه السلام
بسیاری از مردم تحمل عدالت و عدالت خواهی علی علیه السلام را نداشتند؛ چرا كه عدة زیادی از آنها رشد یافته در جامعه تبعیضی بودند و می دانستند با حاكمیت علی علیه السلام راه منافع نامشروع آنها بسته خواهد شد.
در احتجاج طبرسی آمده است: «... امام علی علیه السلام فرمود: حالا كه اقرار كردید و گفتار پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله برای شما آشكار شد، از خدای یكتا بپرهیزید!... حق را به اهل آن رد كنید و پیرو سنت پیامبر شوید!... پس خلافت را به كسی كه شایسته آن است بسپارید كه حق اوست... .
به وسیلة چشم و ابرو با یكدیگر رمزهایی رد و بدل كردند و به مشورت پرداختند و بالاخره گفتند: ما مقام و موقعیت او را منكر نیستیم. او از همه شایسته تر به خلافت است، ولی مردی است كه هیچ كس را بر دیگری برتری نمی دهد. اگر او به خلافت برسد، شما و دیگران را به یك چشم نگاه می كند و برای او مساوی و برابرید؛ اما اگر عثمان به خلافت برسد، خواستة شما بر آورده است. او آنچه كه شما تمایل دارید، انجام می دهد و خلافت را به عثمان واگذار كردند. »
4)
شهید مطهری رحمه الله تحت عنوان «آغاز كناره گیریها و بهانه گیریها» می نویسد:
«روز دیگر آنها كه می دانستند مشمول حكم علی علیه السلام [یعنی باز پس گیری بیت المال و عدل گستری او] خواهند شد، آمدند و به كناری نشستند و مدتی با هم مشورت كردند. نماینده ای از طرف خود فرستادند... آمد و اظهار داشت یا اباالحسن! خودت می دانی كه همه ما كه اینجا نشسته ایم، به واسطه سوابقی كه با تو در جنگهای اسلام داریم، دل خوشی از تو نداریم و غالباً هر كدام از ما یك نفر داریم كه در آن وقتها به دست تو كشته شده، ولی ما از این جهت صرف نظر می كنیم و با دو شرط حاضریم با تو بیعت كنیم: یكی اینكه عطف بما سبق نكنی و به گذشته هر چه شده كاری نداشته باشی. بعد از این هر طور می خواهی، عمل كن. دوم آنكه قاتلان عثمان را كه الان آزاد هستند، به ما تسلیم كن كه قصاص كنیم و اگر هیچ كدام را قبول نمی كنی، ما ناچاریم برویم شام و به معاویه ملحق شویم.
فرمود: اما موضوع خونهایی كه در سابق ریخته شده، خونی نبوده كه به واسطة كینة شخصی ریخته شده باشد، اختلاف عقیده و مسلك بود؛ ما برای حق می جنگیدیم و شما برای باطل... . اگر اعتراض دارید و خونبهایی می خواهید، بروید از حق بگیرید كه چرا باطل را در هم شكست و نابود ساخت. اما موضوع اینكه من به گذشته كاری نداشته باشم و عطف به ما سبق نكنم، در اختیار من نیست. وظیفه ای است كه خدا به عهده من گذاشته. اما موضوع قاتلین عثمان، اگر من وظیفه خود می دانستم كه آنها را قصاص كنم، خودم همان دیروز قصاص می كردم... .
آنها هم حركت كردند و رفتند و تصمیم خود را بر مخالفت و دشمنی، یك طرفی و علنی كردند. »
5)

3. حسادت و كینه نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام
ابن ابی الحدید پس از اشاره به این نكته که مردم در صفین، منتظر بودند تا حضور عمار را در یك جبهه، معیار حقانیت آن جبهه بدانند، می نویسد:
«تعجب از این مردم است كه عمار را به عنوان ملاك حق و باطل می پذیرند، اما خود علی را كه پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث ولایت را در باره اش فرمود و نیز فرمود: «لَا یحِبُّكَ اِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یبْغِضُكَ اِلَّا مُنَافِقٌ» معیار قرار نمی دهند. دلیل این مطلب آن است كه تمامی قریش از همان آغاز در پوشاندن فضائل او، فراموش كردن یاد او، محو خصائص او و حذف مرتبت والای او از سینه های مردم كوشیدند. »
6)
این عالم اهل سنت تحلیل جالبی نیز از علل بغض قریش نسبت به امام علی علیه السلام به دست می دهد و می نویسد:
«یك بار كسی از امام علی علیه السلام می پرسد: به اعتقاد شما اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزند پسری می داشت كه بالغ و رشید بود، آیا عرب حكومت خود را به او می سپرد؟ امام پاسخ می دهد: اگر جز آنچه من می كردم، انجام می داد، او را می كشتند. عرب از كار محمد صلی الله علیه و آله متنفر بود و نسبت به آنچه خداوند به او عنایت كرده بود، حسادت می ورزید... آنها از همان دوران پیامبر صلی الله علیه و آله كوشیدند تا كار را پس از رحلت آن حضرت از دست اهل بیت خارج كنند. اگر نبود كه قریش نام او را وسیله ای برای سلطة خویش قرار داده و نردبان ترقی خود می دید، حتی یك روز پس از رحلت آن حضرت خدا را نمی پرستیدند و به ارتداد می گراییدند... در این شرائط فرزند پسر چه می توانست بكند! می دانید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به خاطر خویشی به خود نزدیك نمی كرد، بلكه برای جهاد و نصیحت چنین می كرد. »
7)
ابن ابی الحدید می نویسد: «من از ابو جعفر نقیب [یحیی بن ابی زید] پرسیدم: شگفتی من از علی است كه چگونه در این مدت طولانی بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله زنده ماند و با وجود آن همه كینه های قریش جان سالم به در برد؟ ابو جعفر به من گفت: اگر او خود را تا به آن اندازه كوچك نكرده و كنج انزوا نخزیده بود، كشته شده بود؛ اما او خود را از یادها برد و به عبادت و نماز و قرآن مشغول كرد و از آن ذ ی اول خود خارج شد و شمشیر را به فراموشی سپرد؛ گویی چون كسی كه توبه كرده، به سیر در زمین پرداخته و یا راهب در كوهها شده بود... . »

8)

4. جهالت و نفهمی
در رأس این گروه، خوارج بودند. شهید مطهری رحمه الله می نویسد:
«خوارج از فرق اسلامی هستند. گو اینكه طبق عقیده ما آنها كافرند، امّا آنها خود را مسلمان می دانستند، بلكه فقط خودشان را مسلمان می دانستند... هیچ كس ادعا نكرده كه خوارج به اسلام عقیده نداشته اند، بلكه همه اعتراف دارند كه آنها شدیداً و با تعصب زیادی به اسلام معتقد بودند. خصلت بارز اینها دوری شان از فكر و تعقّل است. خود علی علیه السلام كه از آنها نام می برد، آنها را مردمی معتقد، ولی جاهل و قشری معرفی می كند. مردمی بودند متعبد، شب زنده دار و قاری قرآن، اما جاهل و سبك مغز و كم تعقل و بلكه مخالف فكر و تعقل در كار دین... در مورد خلافت معتقد بودند لزومی ندارد یك نفر خلیفه باشد، قرآن هست، مردم به قرآن عمل كنند.

 


ابن ابی الحدید می گوید: بعد كه دیدند نمی توانند بدون زعیم و رئیس باشند، از این عقیده عدول كردند و با عبدالله بن وهب راسبی كه از خودشان بود، بیعت كردند. همان طوری كه مقتضای كم عقلی و سبك مغزی است، بسیار در عقائد خودشان تنگ نظر بودند. اكثر خوارج همه فرق مسلمین را كافر می دانستند، با آنها نماز نمی خواندند... به آنها زن نمی دادند و از آنها زن نمی گرفتند... . »
9)
بالاخره كج فهمی این گروه به جایی رسید كه حضرت علی علیه السلام را به شهادت رساندند. شهید مطهری رحمه الله می نویسد: ».. عبدالرحمن بن ملجم خارجی مذهب بود. همان طوری كه خود امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود، هیچ گونه كدورت شخصی و نارضایتی بین او و امیر المؤمنین علیه السلام نبود. امیرالمؤمنین علیه السلام احسانها به او كرده بود، ولی این مرد بی باك، طبق عقیده خارجی خود معتقد شده بود كه علی علیه السلام كافر شده. »
10)
«... ابن ابی الحدید می گوید: بیا و تعجب كن از تعصب در عقیده كه اگر توأم با جهالت شود، چه می كند! می گوید: اینها این شب را انتخاب كردند؛ چون شب عزیز و مباركی بود و شب عبادت بود. خواستند این جنایت را كه از نظر آنها عبادت بود، در شب عزیز و مباركی انجام دهند... با اینكه اینها رسماً علی را تكفیر می كردند، ولی او به همین جهت كه اینها جاهل اند، سهمیة آنها را از بیت المال قطع نكرد... اینها در اثر شدت عملی كه به خرج می دادند، وحشت عجیبی ایجاد كرده بودند. جملة «لا حكم الا لله» دلها را پر از وحشت می كرد. »
11)
عمر بن عبدالعزیز در باره نفهمی مردم عصر امام علی علیه السلام می گوید: اگر این مردم نفهم از آنچه ما در بارة علی علیه السلام می دانستیم، آگاه بودند، دو نفرشان از ما متابعت نمی كردند. »

12)


1) به به بر تو ای فرزند ابوطالب كه از این پس در هر صبح و شام مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن هستی.

 

 

2) زندگانی امیر المؤمنین، سید هاشم محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ص 76.
3) سر العالمین و كشف ما فی الدارین، ابو حامد الغزالی، مكتبة الثقافة الدینیة فی النجف الاشرف، ج 4، ص 2.
4) احتجاج طبرسی، ج 1، ص 210؛ مناظرات امامت و رهبری، موسی خسروی، چ اول، مطبوعاتی اسلامی، ج 3، ص 118.
5) بیست گفتار، شهید مطهری رحمه الله، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، ص 17.
6) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الكتب العربیه، 1387 ق، ج 8، ص 18؛ حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، صص 55 ـ 56.
7) شرح نهج البلاغه، ج 13، صص 299 ـ 300.
8) همان، ج17، ص62.
9) بیست گفتار، شهید مطهری، ص 40.
10) همان، ص 46.
11) همان، ص 47.
12) ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ابوالقاسم محمود بن عمر الزمخشری، قم، افست رضی، 1369 ق، ج 1، ص 499.

 

 



:: برچسب‌ها: چرا مردم علی علیه‌السلام را رها كردند؟ ,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 10 بهمن 1391


:: الیس الله
:: کانال تلگرام صراط
:: بیانات رهبری درمورد ا ربعین
:: اندک اندک
:: گل ارض کربلا
:: یاحسین
:: حدیث بسیارجالب
:: یاحسین
:: یامهدی
:: دعایی که آیت الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند
:: وصیّت اخلاقی امام جواد علیه السلام به یکی از یارانش
:: مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اكثم
:: عبرت
:: اعتکاف رجبیه
:: عکس
:: ویژگی‌های ماه رجب از منظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
:: بررسی روایت بلاذری و تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه سلام الله علیها
:: احتراق بیت فاطمه سلام الله علیها حقیقت یا افسانه
:: ايه ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - آیت الله علی احمدی میانجی
:: زندگی امام حسن علیه السلام
:: یاحسین
:: السلام علیک یارقیه
:: یاامام رضا
:: یاعلی
:: غدیر
:: یاعلی
:: خدا رحم کند
:: یا صاحب الزمان
:: شهدا





به وبلاگ من خوش آمدید ازاین که نگاهتون به ماسپردی ممنون نظر یادتون نره




:: آبان 1395;
:: دی 1394;
:: مرداد 1394;
:: ارديبهشت 1394;
:: فروردين 1394;
:: بهمن 1393;
:: آذر 1393;
:: مهر 1393;
:: شهريور 1393;
:: مرداد 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: اسفند 1392;
:: بهمن 1392;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: آبان 1392;
:: مهر 1392;
:: شهريور 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

حجاب , یاعلی , تکثیر محبت , تمرکز بر هدف , امامت نیاز همیشه انسان:یااباصااح , پول :دام , یا صاحب الزمان , برترین اعمال در ماه رمضان چیست؟ , همسرداری را از علی و فاطمه علیهماالسلام بیاموزیم , نظام خانواده در اسلام , دختر:ارتباط , گذرى بر زندگى امام اوّل حضرت على (ع ) , رمضان , قرایتی , مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اكثم ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by esmailbameri